خاطرات عشقمان در زمستان از خاطرم میگذرد
و آرزو می کنم
باران در دیاری دیگر ببارد
برف در شهری دور
آرزو می کنم خدا
زمستان را از تقویم خود پاک کند !
نمیدانم چه گونه٬
زمستان ها را بی تو تاب بی آورم !
« نزار قبا نی »
سحر کوچولو
واقعا لازم دونستم بگم که ما دو نفریم .... ۲ تا نفر
یعنی این دفتر چه یاداشت مال دو نفره.
اینم بگم که مهسا بیشتر از من سیاهش میکنه!
از این به بعد من پائین یاداشتام مینویسم سحر کوچولو... که لااقل خودم یادم نره کدومو من نوشتم!!
سحر کوچولو