با عرض سلام و خسته نباشید وبلاگ بسیار زیبایی دارید اگر تمایل به تبادل لینک هستید وبلاگ منو با عنوان (بهترین سایت دانلود رایگان ) تو وبلاگتون قرار بدین و به من اطلاع بدین تا شما رو لینک کنم. http://www.p10.blogsky.com
سلام می کنم به باد، به بادبادک و بوسه، به سکوت و سوال و به گلدانی، که خواب ِ گل ِ همیشه بهار می بیند! سلام می کنم به چراغ، به «چرا» های کودکی، به چالهای مهربان ِ گونه ی تو!
سلام خوبی سحر خانم کوچلو نمیگم چون از این حرف خوشم نمیاد چون هیجکس کوچولو نیست خوب وب قشنگی داری امیدوارم که یه سری به ماهم بزنی که بیشتر آشنا بشیم خوشحال میشم بای
سلام خانما عجب شعر خشکلی بود نبود حتما بوده چون خیلی نظر به قشنگی این شعر دادن راستی این شعر به کدوم سبک سروده شد بود (بابا مگه فضولی) همین که چند نفر پیدا میشن حرفای امیدوار کننده میزنن خیلی عالی نه! راستی شما اهل کجا هستید چند سالتونه. البته اگه عیبی نداره جواب بدید. من اینجا گل پیدا نمیکنم و الا یه خرمن گل تقدیم شما میکردم. بای تا های
علیک سلامِ مارو قبول کن . اگه وبلاگ داری حتما آدرسشو بگو به ما . تو خودت یه قولونبه گلی ! گل دیگه واسه چی
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
با عرض سلام و خسته نباشید وبلاگ بسیار زیبایی دارید اگر تمایل به تبادل لینک هستید وبلاگ منو با عنوان (بهترین سایت دانلود رایگان ) تو وبلاگتون قرار بدین و به من اطلاع بدین تا شما رو لینک کنم.
http://www.p10.blogsky.com
چه شعر با احساسی بود...خیلی نازنازی بود.
سحر کوچولوی ناز...یه سری هم به وبلاگ من بزنی بد نمی شه ها؟
چه شعر با احساسی بود...خیلی نازنازی بود.
سحر کوچولوی ناز...یه سری هم به وبلاگ من بزنی بد نمی شه ها؟
قبلی رو فراموش کردم اسمم و بنویسم.
سلام ممنون از نظرت .چشم
سلام می کنم به باد،
به بادبادک و بوسه،
به سکوت و سوال
و به گلدانی،
که خواب ِ گل ِ همیشه بهار می بیند!
سلام می کنم به چراغ،
به «چرا» های کودکی،
به چالهای مهربان ِ گونه ی تو!
شعر زیبایی بود.موفق باشی.
تا چشم از جهان ببندم ونفس بکشم... به روزم...
سلام خوبی سحر خانم کوچلو نمیگم چون از این حرف خوشم نمیاد چون هیجکس کوچولو نیست خوب وب قشنگی داری امیدوارم که یه سری به ماهم بزنی که بیشتر آشنا بشیم خوشحال میشم بای
یاده گیتارمو ازم نگیر استاد حسن افتادم :d
جالب بود..
ممنون از حضورت...
کاش می شد که کسی می آمد
این دل خسته مارا، می برد
چشم مارا می شست
راز لبخند به لب، می آموخت
کاش می شد که به انگشت، نخی می بستیم
تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم
قبل از آنی که، کسی سر برسد
ما نگاهی به دل خسته خود می کردیم
شاید این قفل، به دست خود ما باز شود
پیش از آنی که به پیمانه دل، باده کنند
همگی
زنگ پیمانه دل، می شستیم
« کاشکی »، واژه دردآور این دوران است
« کاشکی »، جامه امیدی است
که تن حسرت خود، پوشاندیم
کاش می شد که کمی
لااقل
قدر وزن پر یک شاپرک، ما مسلمان بودیم
شعرت اینقدر زیبا بود که گفتم حیفه این تو بمونه .
من موندم با یک جاده بی انتها که از این به بعد کسی رو برای همراهی ندارم.
چه دردناک بود اون لحظه.
قدرت تحملشو نداشتم.
اما چاره ای جز تحمل نداشتم زندگی با من چی کار کرد؟امشب چه طولانی شده.
بغضمم نمیشکنه.
امشب همه چیز عذاب آور شده.
سکوت?بغض خفه کننده? فکر تو? صدای ضربان قلبم? تحمل? نفس کشیدنم? باور لحظه هام و نگه داشتن قلبی که تو به من دادی سخته.
سخت تر از حد توانم.حست میکنم. با همه وجود حست می کنم.می دونم که الان داری به من فکر می کنی.می دونم.
باور دارم با من نیستی اما من تورو با ذره ذره وجودم حس می کنم
می دونم که تو هم منو حس می کنی........
دوستدارتون کدخدا ....
سلام
خانما عجب شعر خشکلی بود
نبود
حتما بوده
چون خیلی نظر به قشنگی این شعر دادن
راستی
این شعر به کدوم سبک سروده شد بود
(بابا مگه فضولی) همین که چند نفر پیدا میشن
حرفای امیدوار کننده میزنن خیلی عالی نه!
راستی شما اهل کجا هستید چند سالتونه.
البته اگه عیبی نداره جواب بدید.
من اینجا گل پیدا نمیکنم و الا
یه خرمن گل تقدیم شما میکردم.
بای تا
های
علیک سلامِ مارو قبول کن .
اگه وبلاگ داری حتما آدرسشو بگو به ما .
تو خودت یه قولونبه گلی ! گل دیگه واسه چی