ما تهت غم

راد از اینکه از عرشیان رفتی خیلی ناراحتم . تو در تمام طول عمر کاریم بهترین همکار من بودی . و از اینجا به بعد خوشحالم که دوست منی . 

 

وحید با اینکه خیلی لج منو در میاریدستتو بکش بدون که دوست دارم  و از اینکه توام میخوای بری خیلی ناراحتم و امیدوارم توام دوست من بمونی .  وقتی تو نیستی میخوام عرشیان نباشه 

وحید یادت میاد اون اولا که اومده بودی بهت گفتم چرا وقتی میای سلام نمیکنی . قیافه ی اون لحضتو یادم نمی ره . میخ شدی جلو در اتاقم نمی دونستی چی بگی!!!  

وحید انیگما منو هنوز یاد تو میندازه

 

بابک اولین باری که دیدمت خیلی ازت بدم اومد ( اینو به خودتم گفتم ) . ولی الان از اینکه تو رو هم دیگه تو عرشیان نمی بینم خیلی خیلی ناراحتم . از اینکه هر روز صبح اول وقت با فرشید میاین تو اتاقِ ما و  ن.ر  میاد جیغ جیغ میکنه سرمون خوشم میاد . از اینکه حرصشو در میاریم خوشم میاد .  ولی دیگه از این صبح ها نداریم ... 

 

و اما فرشید که به عنوان بدل علی صادقی میشه ازش استفاده کرد .  

فرشید دوست دارم بضی وقتا باهت قهر کنم که از آشتی با تو خیلی خوشم میاد . مثل آخرین باری باهم قهر بودیم !  

فرشید وقتی به روزای اولی که اومدی فکر میکنم خندم میگیره . از اینکه چقدر موادبانه به هم سلام میکردیم و میگفتیم خسته نباشید !! 

 فرشید تو روحت که توام نیستی دیگه

 

 

 توضیح : وقتی راد گفت دیگه نمیاد اون سه تای دیگه هم گفتن مام دیگه نیستیم 

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر

خیلی با مزه توصیف کردی و تعریف کردی!!
مرسی که اومدی خانوم کم پیدا!!
دیروز اومدم یه گشتی زدم و تو سایت عکاسیه سحر کوچولو هم رفتم!!
بسی خوش گذشت!!
خودت خوبی آیا؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد