آپ قبل از تولد

امروز قرار بود با سحر و دوستاش شام بریم بیرون . 36_1_51.gif

ولی ... 

برنامه عوض شد و قرار شد بریم تولد             

الانم من منتظر سحرم که بیاد دنبالم و بریم . 

نه به این که نمی خاستم برم نه به این که سه سوته حاضر شدم . 

 تقریبا شونصد ساعته که حاضرم. بدش حوصلم سر رفت گفتم بیام یه آپی داشته باشیم

الان ساعت ۳۵ :۹ ایناس و فک کنم تا ۱۰ بریم و دیگه ملوم نی کی برگردیم .  

................

امروز اومدنی دیدیم که وحید و بابک دم درن و از بخت بلند من وحید میخواس بره خونه راد اینا و من رو هم رسوند  ( با ماشین نو اش . نمی دونی با چه احتیاطی میومد . خندم گرفته بود )

 

همین الان سحر زنگ زد گف دارن میانSmileys 

نظرات 2 + ارسال نظر
آقا امین 18 شهریور 1389 ساعت 23:43 http://golden-dreams.blogsky.com

گفتم آپم؟!

نه ! کی ؟

شیرینه 14 مهر 1389 ساعت 00:21 http://2nyaeimaxsareh.blogfa.com

سلام گلی جون اگه میشه منو لینک کن ممنون میشم
فدات شم
بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد