-
من و بقیه
3 بهمن 1387 11:03
دیروز منو ملیحه و ستاره و روزیتا و سحر و انوشه و هادی رفتیم شوی لوازم آرایشی . خوب بود خیلی الانم سر کارم و قصد دارم یاهو دانلود کنم با این سرعت فرا تر از نور ! من میتونم میدونم ساعت یک هم باید بریم تهرانپارس کلاس ( من و روزیتا )
-
[ بدون عنوان ]
8 دی 1387 11:36
و ما نیز از نبودن رئیس روئسا سو استفاده می نماییم و آپ می نماییم . نمی دونم چرا خیلی خوش نمیگذره البته وقتی اینجام خوبه ولی دیروز اصلا حوصله نداشتم و نزدیک بود با یکی از همکارا دوام شه فلا همین
-
عیده
12 آذر 1387 20:21
یه آسمون گلهای یاس و میخک یه دریا عشق و اشتیاق و پولک یه حس پاک یه قلب بیقرار و کوچک میخواد بگه عید شما مبارک
-
تفریحات سالم
24 آبان 1387 20:03
داریم سعی می کنیم روزارو به خوبی بگذرونیم برای تلافی روزایی خوش نگذشت مثلا وقتی سه تایی میریم بیرون خیلی خوبه .تو این وقتا تقریبا تو هیچ کدوم از ساعتاش چیزی نیست که ما از بودنش ناراحت باشیم یا حتی از نبودنش ! خیلی خوبه وقتی از دور و از نزدیک بی دلیل به همه سلام میکنیم!!! یا وقتی با دوچرخه میوفتی تو سر پایینی ، آی...
-
۵۰ سال آینده تهران!
17 مهر 1387 20:00
طنز اجتماعی: رادیو بی بی سی دیشب در تحلیل خبری خود گفت : در حالی که 20 سال است که از تجزیه وفروپاشی آمریکا می گذرد معلوم نیست که مردم ایران چراهنوز مرگ بر آمریکا می گویند دولت موفق شدنرخ تورم را کاهش دهد وآن را از 63% به 59.5 درصد برساند یکصدو شصت وسومین قطعنامه شورای امنیت در مورد فعالیتهای هسته ای ایران به تصویب...
-
[ بدون عنوان ]
10 مهر 1387 13:25
جهان، بر ابروی عید از هلال، وسمه کشید هلال عید بر ابروی یار باید دید (حافظ)
-
پاییز ۸۷
2 مهر 1387 16:48
ما من و تو دو برگ سوزنی کاجیم که خشک می شویم و فرو می افتیم اما از هم جدا نمی شویم هرگز. (چقدر خوبه که من اینجا تنها نیستم)
-
من
23 شهریور 1387 11:01
* *لطفا برای هر چه بیشتر شدن حس این پست صدای اسپیکر های خود را زیادترکنید** - آقا جان اصلا من نمیخوام صدای زنگ ساعتو ببندم دلم میخواد اینقد زنگ بزنه تا عقربه ها خودشون ازش رد شن - من دلم میخواد تو اتاقی با پنجره های باز بخوابم در حالی که شهرداریه زحمت کش اون بیرون داره برای هر چه بهتر شدن زندگی ما تلاش میکنه آخه من...
-
[ بدون عنوان ]
17 شهریور 1387 13:55
+ ببینم وقتی یکی به من میگه عاشق منه ... ینی چیه منه ؟
-
همینجوری یه هویی
31 مرداد 1387 21:52
از بس که چیزی ننوشتم دیگه دیگه نمیدونم چیارو باید بنوسم . آقاهه بهم گفت بنویس هر اتفاقی رو که برات میوفته( آخه اتفاقی که نمیوفته برای من ).... بگذریم... *امروز تولد یه کسی بود و من دلم نخواست که بهش تبریک بگم. * از همین فردا 12 روز آدما وقت دارن هر وقت که تشنشون شد آب بخورن چون از روز 13 دهم دیگه این خبرا نیست! چه سخت...
-
اعلام نتایج اولیه آزمون کاردانی به کارشناسی ناپیوسته
25 مرداد 1387 00:12
نتایج اولیه آزمون کاردانی به کارشناسی ناپیوسته از ساعت 18 روز شنبه 26 مرداد در پایگاه اطلاع رسانی سازمان سنجش آموزش کشور قرار خواهد گرفت . دکتر حسین توکلی معاون اجرایی سازمان سنجش تعداد شرکت کنندگان در این آزمون را 396 هزار و 22 نفر اعلام کرد و گفت : از این تعداد 195 هزار و 881 نفر مجاز به انتخاب رشته شده اند که باید...
-
وقتشه
17 مرداد 1387 20:47
خب فکر کنم دیگه وقتش باشه من و مهسا کوچیکه ۲تا کنکور سخت و پشت سر گذاشتیم (کارشناسی پیوسته و کارشناسی نا پیوسته) به حمد الله و رحمت الله هر ۲ را با موفقیت پشت سر گذاشتیم و شادیم و خوشحال!!! خداییش حالی باسه ادم نمی مونه دیگه همه دوست داشتنیام دارن میرن از همه مهم تر نادر؟!!!!! نادر ابراهیمی!!!!! روزی که شنیدم خون تو...
-
سال های دور از وبلاگ
6 تیر 1387 12:45
بله...... سلام به تک تک مخاطبان خانوم کوچولوها . همین جا جا داره از خودم و اون یکی دختره تشکر کنم بابت به روز رسانی هر روز این مکان . همین الان که من اینجا نشستم یک مقدار بسیار بسیار غیر قابل توجه دچار استرنس دارم بابت کنکوری که در آینده نه چندان دور رخ خواهد داد (تقریبا تا 2:30 دیگه ) . یقین که سحر هم در همین وضعیت...
-
قدم نو رسیده
13 خرداد 1387 14:41
کاشکی که ۱۰۰ ساله شَم ...... نه ۱۲۰ ساله شَم ..... نه ۱۲۰ سال کمه همیشه زنده باشم... ** تولدم مبارک ... لا لا لا لا ** ( البته تولدم دیروز بودا )
-
همین طوری
24 اردیبهشت 1387 22:44
سیلام عرض به حضورتون که چهارشنبه چهلمه آن مرحوم است و ما باید تشریف ببریم راه دور این یک. دو اینکه کامپوترمان در یک هنگ شدید به سر میبرن و بر همین اساس ما حتی نمی توانیم به آیکن فوتوشاپمان نگاهی بیندازیم . چه برسد به کارهای دیگر ( البته طبق آمار معلوم شده است که ۹۰٪ دخترا همیشه کامپیوتراشون خرابه) . و همین قضیه ما را...
-
۲۱ /۲ ۰ / ؟ ۱۳۶
21 اردیبهشت 1387 13:21
نام: سحر نام فامیل : کوچولو تاریخ تولد: ۲۱ /۲ ۰ / ... ۱۳۶ نام پدر: انوشیروان نام مادر: زهرا مادر و کودک هر دو سالمن.
-
شیطونی
19 اردیبهشت 1387 17:27
ما ،یعنی هم سحر هم محسا ،همین الان تو کلاس ایندیزاین هستیم. و داریم استادمون رو می پیچونیم. و اصلا به درس گوش نمیدیم، چون چی؟!!!! بلدیم! این استاده خیلی زیادی حرف میزنه اساب مسابمونو می ریزه به هم . اه یه چندتا پسر اوسگل هم تو کلاسمون هستن که روبه رومون هستن خیلی هم خوشال هستن کلا هستن ... و ما نیز از در راستای موفت...
-
کاش می شد
17 اردیبهشت 1387 21:16
از طرف مهدی کاش می شد که کسی می آمد این دل خسته مارا، می برد چشم مارا می شست راز لبخند به لب، می آموخت کاش می شد که به انگشت، نخی می بستیم تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم قبل از آنی که، کسی سر برسد ما نگاهی به دل خسته خود می کردیم شاید این قفل، به دست خود ما باز شود پیش از آنی که به پیمانه دل، باده کنند همگی زنگ...
-
[ بدون عنوان ]
11 اردیبهشت 1387 10:59
بر شب بخند، بر روز، بر ماه و بر پس کوچه های پیچ پیچ جزیره، بر این پسرک کم رو که دوستت می دارد، نان را بگیر، هوا را بگیر، روشنیُ بهار را بگیر از من اما خنده ات را نه تا چشم از جهان فرو نبندم! پابلو نرودا
-
کامپیوتر
7 اردیبهشت 1387 21:10
زنان فکر میکنند که کامپیوتر باید مرد باشد زیرا... ۱- برای جلب توجهش باید اول آن را روشن کرد. ۲- با وجود اینکه داده های زیادی در ذهن دارد همچنان ساکت است. ۳- به محض اینکه به یکی وابسته شوید پی می برید که اگر کمی بیشتر صبر می کردید مدل بهتری گیر می آوردید . و مردان فکر می کنند که زنان باید کامپیوتر باشند زیرا... ۱- هیچ...
-
همدم
1 اردیبهشت 1387 14:31
ما می دانستیم، و مادرمان هم میدانست که می دانیم، که او پدر ۸۵ ساله مان را کشته است. همه ی ما منتظر چنین روزی بودیم، فقط نمیدانستیم کدامشان قاتل خواهد بود و کدام یک مقتول. اگر مادرمان موفق نشده بود به طور حتم پدرمان موفق میشد. همه روی مادر را بوسیدیم، در آغوشش گریه کردیم و در چشمانش خواندیم که: کاری نمیتوانید بکنید. یک...
-
عزیزترینم
25 فروردین 1387 13:15
سخت ترین کار بیرون اوردن لباس مشکی از تو کمده....
-
تاخیر در انتشار
19 فروردین 1387 13:11
اول از همه سال نو رو به خودم و خانواده خودم تبریک میگم و امیدوارم سال خوبی رو در کنار هم داشته باشیم. دوم اینکه از تمامی کسانی که به دعوت ما پاسخ مثبت دادند و تشریف آوردند تشکر میکنم . فقط نمیدونم چرا وقتی اومدن نه ما اونارو دیدیم نه اونا مارو ! مثل امیر ، مانی ، فرهاد و بقیه که دیگه نام نمیبرم ...
-
اطلاعیه فوق مهم
21 اسفند 1386 22:45
توجه توجه و اینک ....................... بعد از گذشت ثانیه ها ، ساعت ها ، روزها ، ماه ها و سال های متوالی زمان دیدار خانوم کوچولو ها فرا رسید . مکان ملاقات : منظومه شمسی ، کره ی زمین ، قاره آسیا ، خاور میانه ، ایران ، تهران ، منطقه پنج ، خیابان آیت ا.. کاشانی (اگه از طرف صادقیه بیای نرسیده به شاهین ) ، بازارچه فرهنگ...
-
[ بدون عنوان ]
19 اسفند 1386 10:45
دور شدم کور شدم یه نقطهء نور شدم...
-
روزگار خوش
16 اسفند 1386 13:32
اِهم اِهم.... سلام ملیکم. والا من که دارم از تنبلی و بی کاری جان به جان آفرین تسلیم میکنم الان هم کلاس تربیت بدنی داشتیم ولی سلسله اعصابمان ما را یاری ننمودند برای رفتن به کلاس و همین شد که ما تشریف نبردیم شاعر در این زمینه میفرمایند : اهل تهرانم / روزگارم بد است / سر صبح که از خواب پا میشم میچسبم به رایانه تا شب ول...
-
دلیل کم کاریه سحر
11 اسفند 1386 16:33
عرضم به حضور منورتون که این سحر خانوم ما به علت اینکه کامپیوترش زغالی استش برای بالا اومدن ویندوزش باید انگشت کنه تو حلق کیسش تا ویندوزو بالا بیاره. ولی این دفه مث اینکه کار به اورجانس کشیده و سیستم در کماست . به همین خاطر اگه پشت گوشتو دیدی نوشته های سحر رو هم میبینی . منم که زندگی راکتی دارم و باید برم پینگ پونگ...
-
پرفوسور
7 اسفند 1386 19:02
من آدمم؟ من مغز دارم؟ من ۱۲ تا بچه دارم؟ من مالیخولیا دارم؟ صاب خونه داره بیرونم میکنه؟ ۶ ماهه که حقوق نگرفتم؟ شکست عشقی خوردم؟ اخه من چمه که امروز یادم رفت برم کلاس هان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ الان من به جای نوشتن این چرندیات باید سر کلاس زبان باشم از تمامی خوانندگان این مطلب عاجزانه خواهش دارم برای شفای عاجل این جانب تمام...
-
اخر دنیا
6 اسفند 1386 13:03
( این پست صرفا هیچ ربطی به روحیه من و سحر نداره . اینو برای اونایی که فکر میکنن به آخر دنیا رسیدن گذاشتیم . ) آدمک آخر دنیاست بخند آدمک مرگ همین جاست بخند آن خدایی که تو بزرگش خواندی ، به خدا مثل تو تنهاست بخند دستخطی که تو را عاشق کرد شوخییه کاغذ ماست بخند فکر کن که درد تو ارزشمند است ، فکر کن گریه چه زیباست بخند صبح...
-
[ بدون عنوان ]
3 اسفند 1386 17:34
از اونجایی که بر همگان واضح و مُبرهنه که ما دو تا خیلی هنر مندیم (این چشمک واقعا مسخرس) همه ساله (یعنی یه چند سالیه) که هنرمونو به عرضه فروش میزاریم و از راه دسترنج زحمات خودمون اونم تو هفته آخر اسفند یه نون بخورو نمیری در میاریم (یه آب باریکس دیگه) این محسا خانومم به جای پرسیدن جا و مکان شما عزیزان محترمه میبایست از...