بهای یک سنت

 

(فقط به خاطر قاف عزیز)

پسر کوچکی ، روزی هنگام راه رفتن در خیابان ، سکه ای یک سنتی پیدا کرد .او از پیدا کردن این پول ، آن هم بدون هیچ زحمتی ، خیلی ذوق زده شد . این تجربه باعث شد که او بقیه روزها هم با چشمان باز سرش را به سمت پایین بگیرد و در جستجوی سکه های بیشتر باشد .

او در مدت زندگیش ، 296 سکه 1 سنتی ، 48 سکه 5 سنتی ، 19 سکه 10 سنتی ، 16 سکه 25 سنتی ، 2 سکه نیم دلاری و یک اسکناس مچاله شده یک دلاری پیدا کرد . یعنی در مجموع 13 دلار و 26 سنت .

در برابر به دست آوردن این 13 دلار و 26 سنت ، او زیبایی دل انگیز 31369 طلوع خورشید ، درخشش 157 رنگین کمان و منظره درختان افرا در سرمای پاییز را از دست داد . او هیچ گاه حرکت ابرهای سفید را بر فراز آسمان ها در حالی که از شکلی به شکلی دیگر در می آمدند ، ندید . پرندگان در حال پرواز ، درخشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر ، هرگز جزئی از خاطرات او نشد

نظرات 10 + ارسال نظر
سحر کوچولو 3 اسفند 1386 ساعت 12:03

قاف عزیز من از اینکه نظر تو رو در نطفه خفه کردم شرمندم.
اما بهت جواب دادم یه بار دیگه همون جوابمو اینجا برات میزارم :

(سلام. من سحرم، اما نازنین نیستم.
و دلم ... ( پُر ) !
معذرت میخوام که اون یادداشتو پاک کردم. خیلی وقتا یادداشتایی نوشتم که سریعا پاکشون کردم. در هر صورت به خاطر نظرت شرمندم. )

حتی همین الانم چیزی رو آماده کرده بودم که تا اومدم این صفحه رو دیدم پشیمون شدم . در هر صورت شرمنده.
در ضمن فکر میکنم کاملا مشخص باشه که محسا از من مهربونتره ( با ... ها )

هپلی 3 اسفند 1386 ساعت 14:25 http://happali.blogsky.com

یاالله

اجازه هست ؟

راستی یه چیزی

کی گفته ( مهصا ـ محسا - محصا - مهسا - محثا - یا حتی مهثا)

مهربونه ؟

هپلی 3 اسفند 1386 ساعت 14:25 http://happali.blogsky.com

ولی از حق نگذریم

پسته قبلیش قشنگ بود

سحر کوچولو 3 اسفند 1386 ساعت 15:23

آقا جان من اگه جون به جونمم کنن نمیتونم مهسا رو درست بنویسم!!!!!!!!!!!
قاف جون شمام یادت نره مطلب پایین رو بخونی.

هپلی 3 اسفند 1386 ساعت 16:45 http://happali.blogsky.com

عیب نداره

میدونی چی کار کن !!

یه اگهی تو روزنامه بزن

عاموضش ظبان فارصی در حشط جلصه !

شاید کارت بگیره

هپلی 3 اسفند 1386 ساعت 16:54 http://happali.blogsky.com

قلت املایی حرجا و حر ضمانی ممکنه خودشو نشون بده

سحر کوچولو 3 اسفند 1386 ساعت 17:18

من تازه دارم کامنت های وبلاگ هپلی رو میخونم و احساس میکنم تو پستای قبلی داره یه بوهایی میاد...

هپلی 3 اسفند 1386 ساعت 17:19 http://happali.blogsky.com

چه بوهایی ؟

هپلی 3 اسفند 1386 ساعت 17:30 http://happali.blogsky.com

مثلا کجا ها ؟

قاف 3 اسفند 1386 ساعت 22:48

سلام سحر جون
نازنین من تو برای من همیشه نازنینی حتی اگه خودت یا خودم نخوایم چون دل آدم اشتباه نمیکنه در ضمن مهربونتر بودن مهسا که گفتم فقط یه شوخی بود که اصلا فکر نمیکنم قصد ناراحت کردنتو داشته باشم من شما رو با یه وبلاگ و به عنوان یه تیم میشناسم
حتی اگه یادت باشه قبلا گفتم که شما منو یاد گروه تاتو میندازین که نمیدونم میشناسینش یا نه ولی من هر دوتونو دوست دارم و یکی از علتاش هم همینه که باهمین
روحیه کار گروهی تون خیلی واسم جالبه حتی اگه این گروه دونفره باشه حالام که گفتی مهسا از تو مهربونتره نشون میده که این همکاری دو نفره به هیچ وجه تحمیلی یا تحملی نیست و شما همدیگه رو دوست دارین و این علاقه منو به هر دوتون بیشتر کرد
ممنونم که اومدی توضیحاتی در مورد اون پست قبلی دادی و بازم ممنون که یه پست اختصاصی واسه من زدین خدایی دارم از خجالت آب میشم
کمک
کمک
کمک
من دارم آب میشم
آخه من یه آدم برفی ام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد